حیف که دیر با عباس معروفی آشنا شدم؛ با کسی که این کتاب اثر اوست باید زودتر آشنا میشدم تا ذهن و تخیل و حتی جانم را در این غمانمهی شاهکار غوطهور میکردم.
سمفونی مردگان تلخ است، دردناک است، رنج و غم دارد خواندن یا شنیدنش. اما پیشنهاد من این است که خود را رها کنید در این سیال بودنِ غمنامهی شاهکار عباس معروفی.
سمفونی مردگان در چهار موومان نوشته شده که به زیبایی و جذابیت همان موسیقیهای کلاسیکی است که باید در خلوت بنشینید، چشمهایتان را ببندید و خود را بسپرید به سیالی نوتهای موسیقی. در رمان سمفونی مردگان هم خود را بسپرید به خلاقیت، جذابیت و هنر نویسندهای که آنچنان غم را به تصویر میکشد که عاشق میشوید. عاشق کلمه به کلمهی این غمنامه تلخ.
من هیچ در مدح کتاب نمینویسم، که اگر بگردید، الی الابد از زوایای مختلف کتاب بررسی شده. من فقط یه پیشنهاد دارم. آن هم از همین کتاب:
پس داستانِ خوب بخوانیم، فیلم خوب ببینیم، نقاشی خوب ببینیم تا شاید در این طوفان سیاهی و تلخیِ زندگی و عصری که در آنیم، کمی بیشتر لذت ببریم.
من رمان سمفونی مردگان رو به صورت صوتی از طاقچه شنیدم و چه کیفی داد صدای حسین پاکدل عزیز و چه هنرمندانه خواند این غمنامه تلخ را.