من احسان طریقت هستم. من عاشق داستان‌ها و روایت‌هام و همیشه دنبال راهی می‌گردم که بتونم با تعریف یا بازتعریف داستان‌ها و روایت‌ها، قدرت اثرگذار کلمه‌ها رو به کار ببرم و بتونیم موثر باشم. توی این مسیر، فرقی نمی‌کنه که برای یه کسب وکار به دنبال روایت‌های تاثیرگذار باشم یا برای اشخاص. اون چیزی که باور منه اینه که «داستان‌ها ما رو نجات میدن.»

من متولد سال ۱۳۵۹ هستم. فارغ‌التحصیل رشته کامپیوتر و بعد‌تر رشته مدیریت بازرگانی. از سال ۷۸ تا ۹۰ حرفه و مسیر شغلی برنامه‌نویسی رو دنبال می‌کردم.

کار و حرفه‌ای که عاشقانه دوستش داشتم، اما از وسط‌های این دوران، معنی خودش رو برام از دست داد. دنبال کار اثربخش‌تری بودم که با علاقه‌مندی دیگه من یعنی نوشتن همخون باشه. بتونم با خوندن و نوشتن (که ۸ ۹ سالی که در مطبوعات بودم پایه‌های این علاقه رو در من پررنگ و ثابت کرد و من همیشه به اون چند سال و همکاری با افراد حرفه‌ای مدیون هستم) قدرت اثربخشی کلمه‌ها رو به کار بگیرم.

از سال ۹۱ به دنبال مسیر حرفه‌ای نوشتن، که بعدها تبدیل به عنوان خارجی کانتنت مارکتینگ شد رفتم. با شرکت‌هایی مثل چارگون، دیجی‌کالا، بایکس (که سال‌هاست وجود نداره اما چه دوران خوشی بود)، سرآوا و کاله همکاری کردم.

قبل از همه این‌ها، نزدیک به ۹ ماه با مصطفی لامعی عزیز، دوست قدیمی و خوبم روی سایت آی‌کلاب کار می‌کردیم. سایتی در حوزه تکنولوژی که اخبار و رویدادهای حوزه فناوری رو پوشش می داد. فرای همه این پروژه‌ها و کارهای بعدی، مصطفی یه دوست خوب برای من در این سال‌ها بوده.

در چارگون در تیم روابط عمومی بودم و یک سال و اندی تجربه کردم و یاد گرفتم و دوران جذابی رو از سر گذروندم. و بعد سر از دیجی‌کالا در آوردم. دوران جذابی که برگزار ورکشاپ‌و بعضی کارهای دیگه در حوزه‌های مشاوره و کوچینگ و مارکتینگ امیدم برای جهشی حرفه‌ای بود. بایکش دوران پر چالشی در زندگی شخصی و کاری من بود که بنا به دلایلی زیاد دوام نیاورد اما راه‌گشای من به دوران فریلنسری بود که بعدتر به مدت یک سال و نیم شروع شد. دورانی که همیشه از ورود بهش می‌ترسیدم اما چه تجربه نابی شد.

سرآوا و تیم محتوا و بعدتر تیم روابط عمومی از اون دسته تجربه‌هایی بود که شاید ۱۰۰ درصد خودم نشد، اما پر از یادگیری و تجربه بود. دوران سختی که راه من رو به کاله باز کرد. کاله و مدیر محتوای تیم دیجیتال مارکتینگ و تجربه همکاری دوباره با مصطفی لامعی یکی از نقاط جذاب حرفه‌ای من شد. پروژه کتاب کاله و حضور پررنگ اینم مجموعه در دنیای محتوا. پروژه‌ای که رکوردها و اعداد جذابی ازش به جا موند.

و در نهایت کانتنت‌فا. این مجموعه که باز هم غلبه من به یکی دیگه از ترس‌هام بود. تجریه تیم‌داری و کسب‌وکار که با چالش‌های زیادی مثل کرونا، قطعی اینترنت و شرایط سختی از سرگذرونده و من همراه باهاش ۳ سال و اندی میشه که بزرگ‌تر، پخته‌تر و باتجربه‌تر شدم.

کانتنت‌فا مجموعه‌اییه در حوزه روایتگری در کسب‌وکار. جایی که تلاقی داستان‌های تاثیرگذار و مخاطب رو میشه در اونجا دید. قدرت کلمه‌هایی که فراتر از تبلیغات هستن و موندگار میشن.

حالا که صحبت به اینجا رسید، دوست دارم گفتگوی من و محسن پوررمضانی رو در سایت طاقچه بشنوید؛ جایی که از دنیای کتاب‌ها و قصه‌ها حرف زدیم. از پادکست پرچم سفید گفتیم و با کتاب‌ها عشق‌بازی کردیم. می‌تونید به این صفحه برید و از بخش پایین هم این پادکست رو بشنوید:

این‌ها بخشی از داستان و مسیر حرفه‌ای من بود. شاید این نوشته‌ها هر ازچندگاهی بروزرسانی بشن. شاید وقتی و زمانی با حرفی تازه و نکته‌ای. اما تا اون موقع، شما چه چیزی درباره من می‌خواید بدونید؟

معرفی کتاب
پادکست‌ها
کانال یوتوب