شاید یادتون باشه. زمان کودکی ما کارتونی پخش میشد به اسم افسانه توشیشان. داستان پسر بچهای فقیر که دوست داشت پولدار بشه تا همه بهش احترام بذارن. پیرمردی اون رو در یک غروب دلگیر بیرون شهر ثروتمند کرد ولی بچه قدر اون ثروت رو ندونست و همه رو به باد داد. دوباره آرزو کرد که این بار جنگجوی شکست ناپذیری بشه که به واسه اون ثروت هم به دست بیاره اما اون هم از بین رفت و در آخر با آرزوی صبر و تحمل، تونست همه مراحل سخت رو بگذرونه و به درجه والاتری برسه.
امروز برای من، مجالی بود که این رسیدن به مرحلهای والاتر رو ببینم. #عادل_فردوسی_پور گنجینهای بسیار ارزشمنده که متأسفانه از طرف خیلیها گران داشته نمیشه ولی اونجایی که باید باشه هست. خیلیها تلاش کردن اون رو پایین بکشن اما عادل بالاتر رفت. خیلیها خواستند افسونش کنن اما به خودشون برگشت. مَثَلِ عادل مَثَلِ همون کسیه که دست از ثروت و قدرت شسته و به درجهای والاتر رسیده که دیگه نمیشه زمینیهایِ زبان الکن بهش برسن.
جایگاهی که بین مردم به دست میاد،کار یه روز و دو روز نیست. کار یک سال و دو سال نیست. کار سانتیمانتالیسم و عربدهکشی نیست. به دست آوردن جام زرینِ محبوبیت تحمل میخواد و دانش و صبر؛ از همه مهمتر لیاقت و بزرگی، در عین افتادگی. چیزهایی که همشون به خوبی با عادل فردوسیپور بازتعریف میشن و چه بازتعریف قشنگی. کاش همه ما عادل بودیم.
جایگاهی که بین مردم به دست میاد،کار یه روز و دو روز نیست. کار یک سال و دو سال نیست. کار سانتیمانتالیسم و عربدهکشی نیست. به دست آوردن جام زرینِ محبوبیت تحمل میخواد و دانش و صبر؛ از همه مهمتر لیاقت و بزرگی، در عین افتادگی. چیزهایی که همشون به خوبی با عادل فردوسیپور بازتعریف میشن و چه بازتعریف قشنگی. کاش همه ما عادل بودیم. عادل بودیم که بین قدرت یا ثروت،محبوبیت رو انتخاب میکردیم.