سال ۷۵، صفحه حوادث روزنامه ایرانی خبری منتشر کرد درباره جنایتی که سمیه و شاهرخ مرتکب شده بودن. جنایتی که بچههای کوچک خانواده سمیه رو به کام مرگ کشونده بود. مرگی که به دست سمیه و شاهرخ برای انتقام از خانواده سمیه رقم خورد.
کتاب خیابان گاندی ساعت پنج عصر نگاهی میکنه به همین ماجرا با ۵ بخش، چهار جستار و چهار بازخوانی پرونده. قلم مهراوه فردوسی شما رو میخکوب میکنه. هم محتوای این پرونده جذاب و دردناکه و هم قلم مهراوه فوقالعادهس.
برای خرید این کتاب میتونید به سایت ایران کتاب مراجعه کنید
کتاب خیابان گاندی ساعت پنج عصر
بریدهای از صفحه ۴۵ کتاب و در ادامه معرفی ویدیویی کتاب خیابان گاندی ساعت پنج عصر رو ببینید.
سمیه گوله شده، گوشهی تخت خواب یک نفرهاش. از شمردن نفسهای عمیق و بلند شاهرخ و تیک تاک بیانتهای ساعت که خسته میشود حدس میزند صبح شده. از جا بلند میشود آن پایین زندگی جریان دارد. سپیده و محمدرضا دنبال بازی میکنند و سورین سرخوشانه جیغ میکشد. صدای قاشق و چنگال جلز وولز روغن نيمرو، حتی هورت کشیدن چای مامان تیز و کرکننده است. دلش میخواهد نشنودشان، برای همیشه اونها هیچ وقت خوب نمیشن.